همشهری آنلاین در سالروز مطرح شدن ایده گفتگوی تمدنها* متن مصاحبه رییس موسسه بینالمللی گفتوگوی فرهنگها و تمدنها با نشریه UN Chronicle را که برای نخستین بار در ایران منتشر شده و ترجمه آن توسط سرویس ادیان و تمدنهای ایسنا، صورت گرفته است در ذیل میآورد:
- پنج سال از سال 2001 گذشت، سالی که به پیشنهاد شما، از سوی سازمان ملل سال گفتوگوی تمدنها نام گرفت. پیامدهای چنین اقدامی را چگونه ارزیابی میکنید؟
گفتوگوی تمدنها پروژهای سیاسی نبود که نتایجی قریب الوقوع داشتهباشد. هدف از این پروژه، ارائه الگویی به دور از خشونت، ستیز، تعصب و سوء تفاهمهای فرهنگی بود. پس از پذیرش طرح گفتوگوی تمدنها از سوی سازمان ملل، این سازمان پروژه گفتوگوی تمدنها را برای پنج سال در دستور کار خود قرار داد و چنین به نظر می رسد که این پروژه در آیندهای قابل پیش بینی نیز در دستور کار سازمان ملل قرار بگیرد. متأسفانه، سال گفتوگوی تمدنها (2001) با سهمگینترین تراژدی، یعنی حادثه یازده سپتامبر مصادف شد، حادثهای که تبعات آن جنگ بر علیه تروریسم و حمله نظامی به افغانستان و عراق بود؛ این رویدادها کاملاً بر خلاف اهداف گفتوگوی تمدنها بود، اما در عین حال، معتقدم که همه آنها بر میزان اهمیت گفتوگوی تمدنها به عنوان یک پادزهر صحه گذاردند و در نتیجه پروژه گفتوگوی تمدنها بیش از پیش مورد توجه مردم، به ویژه روشنفکران، هنرمندان و سیاستمداران جهان قرار گرفت؛ در این چند سال اخیر دهها مرکز تحقیقاتی و کرسی دانشگاهی درزمینه گفتوگوی تمدنها تشکیل شد. کتابهای بسیاری هم در این باره نوشته شد که موید این گفته من است. من شخصاً متقاعد شدهام که بشر در پی صلح و توازن است و ذاتاً از بحران و خشونت دوری میکند و همین انگیزهای برای پیشبرد پروژه گفتوگوی تمدنها میشود. این پروژه تلاشی است برای آشنا ساختن مردم با فرهنگهای دیگر و کشف عناصر مشترک فرهنگی به عنوان پیشنیازهای صلح جهانی. امیدوارم با تأسیس مرکز بین المللی گفتوگوی تمدنها در ژنو و همچنین با مشارکت متفکران جهان بتوانیم این هدف متعالی را هر چه بهتر دنبال کنیم.
- هدف و منظور از "اتحاد تمدنها" چیست؟
این ایده را ابتدا نخست وزیران اسپانیا و ترکیه مطرح کردند و سپس توسط کوفی عنان، دبیر کل سازمان ملل تصویب شد. او گروهی 18 نفره از برجستگان را برای برنامهریزی این پروژه انتخاب کرد. تاکنون، ما در این زمینه چهار نشست در اسپانیا، قطر، سنگال و اخیراً هم در نیویورک داشتهایم و گزارش نهایی آن نیز در نشست بعدی که نوامبر 2006 در ترکیه برگزار می شود، ارائه خواهد شد. آن وقت درباره چگونگی ادامه این تلاشها در سیستم سازمان ملل تصمیم گرفته میشود. بحثهایی که در این نشستها مطرح شده، بسیار مثمر ثمر بوده و موضوعات متنوعی را در بر گرفتهاست که از جمله آنها میتوان به روشهای ترویج فرهنگ صلح در میان تمدنهای جهان، روشهای مبارزه با تروریسم به منظور خاتمه دادن به بی عدالتی و تبعیض در جهان و روشهای دست یابی به یک طرح عملی برای انجام این فعالیتها از طریق آموزش مناسب اشاره کرد. باید درباره تمام این موارد گفتوگویی اساسی انجام دهیم، مواردی نظیر این که چگونه فقر و نابرابری، خشونت میآفریند. من پیشنهاد تأمین اعتبار برای پیگیری اهداف اتحاد تمدنها را دادهام که نه به صورت طرحی دولتی بلکه با همکاری دولت و به صورت پروژهای مستقل در زمینه صلح جهانی به اجرا درآید.
- شما به عنوان یک متفکر مسلمان، فکر میکنید بزرگترین چالشهایی که در روابط میان جهان اسلام و غرب وجود دارد، کدام است؟
- مهمترین مانع در ایجاد روابط میان جهان اسلام و غرب، سوء ظن و سوء تفاهمهای تاریخی است که در هر دو طرف نسبت به طرف مقابل وجود دارد و منشأ آن را می توان در جنگهای صلیبی و میراث استعمار غربی جستوجو کرد. در عین حال، هر دو این موارد ریشه در فاکتورهای اجتماعی، اقتصادی و سیاسی داشتهاست و نباید به عنوان مانیفست اسلام بر علیه مسیحیت در نظر گرفته شود. خوشبختانه، بالا رفتن آگاهی نخبگان، چه در جهان اسلام و چه در غرب سبب شده است که این طبقه از مردم خواهان بر طرف ساختن سوءتفاهمهای پیشین و تغییر ذهنیتها شوند. با توجه به پیشرفت تکنولوژی در غرب و سرمایه معنوی جهان اسلام، دو طرف میتوانند یکدیگر را تکمیل کنند و آیندهای مشترک را که در آن اصل بر توازن است، رقم بزنند.
- شما درباره لزوم بردباری در عصر خشونت سخن گفتهاید. لطفاً در این باره بیشتر توضیح دهید.
یکی از اهداف من توجه بیشتر به مفهوم ناشکیبایی و موشکافی و درک بهتر آن است و گمان میکنم که برای رسیدن به بردباری ناگزیر از این شناخت هستیم. اگر شاهد جدایی و تفرقه میان تمدنها هستیم، اگر علم و تکنولوژی ما را به بهشت رهنمون نشدهاست و کابوس منطق و استدلال را از سر می گذرانیم، اگر در جهانی نیمه مغشوش به سر می بریم، اگر وعدههای دنیای جدید به تراژدی سیاستهای امروز جهان منجر شدهاست، علت همه اینها تا حدودی این است که ما به اندازه کافی حلقههای زنجیر ناشکیبایی را نشناختهایم. این عدم شناخت است که بیخبری را به جای روشنگری، انحصار را به جای فراگیری و همسانسازی را به جای تنوع به ارمغان میآورد. ایدهها و ایدئولوژیهای استبدادگرایان که جهان را به "ما" در مقابل "آنها" تقسیم میکنند و مدعی حقیقت مطلق هستند نیز منجر به ناشکیبایی و خشونت در جهان میشود. این بحث که شما یا با ما هستید یا علیه ما، نمونه ای از همین ایدئولوژی است. نمونه دیگر، نبرد بر سر قدرت است که اغلب به عنوان بازیای که حاصلش صفر است، دنبال میشود و سبب میشود آنهایی که قدرت را بدست نیاوردهاند، آن را در تروریسم و اعمال خشونت بر علیه قدرتمندان جست و جو کنند. من همیشه گفتهام، ناامنی به خشونت میانجامد و اگر ما به دنبال صلح هستیم، باید منشا ناامنی را بهتر بشناسیم. همه ما انسانهایی هستیم که با محدودیتهای مختلفی مواجهیم. باید از محدودیتهایمان آگاه باشیم و هیچ کس نباید مدعی حق مطلق باشد. اما زمانی که کسی از نیاز دیگری به کامل کردن خود و از عناصر مشترکی که ما را به هم پیوند میدهد آگاهی پیدا کرد، می توانیم مسیری تکاملی را که بر پایه احترام متقابل، صلح و عدم خشونت شکل گرفته باشد، دنبال کنیم. به همین ترتیب، اصول بردباری نیز باید از مطلق گرایی یا طرز فکر افرادی که از مذهب و پیام عشق و صلح مذاهب و فرهنگهای جهان برای دنبال کردن اقدامات خشونت آمیزشان سوء استفاده می کنند، دوری گزیند. آنها از برهانی دهشتناک پیروی میکنند و معتقدم که برهان آنها در تعارض کامل با برهان تمام پیامبران خدا به عنوان مروجان فروتنی، درک متقابل و صلح است.
- ظاهراً خشونت در جهان امروز، به ویژه از زمان وقوع حادثه یازده سپتامبر، رو به افزایش گذاشتهاست. باز هم به آینده گفتوگوی تمدنها خوشبین هستید؟
- بشریت انتخاب دیگری جز فعالیت گروهی برای شناختن مسائل مشترک امروز ما ندارد، در غیر این صورت، ما با خطر از بین رفتن نوع بشر و سیارهمان روبرو هستیم. اگر من به آینده بشریت خوشبینم و فکر میکنم که به جای جنگ تمدنها داریم روز به روز به سوی نقطه مقابل آن، یعنی گفتوگوی تمدنها پیش می رویم، به این دلیل است که اعتقاد راسخی به اصل نیکخواهی در فطرت انسان دارم، اصلی که خود را در میراث چند هزار ساله و غنی تمدن بشری به اثبات رساندهاست. درباره سیر تکاملی نوع بشر و عمق پیشرفت عقلانیمان تردیدی ندارم که در جهت صلح و سازگاری است.
* سیدمحمد خاتمی در شهریورماه 1377 طی نطق خود در پنجاه و سومین مجمع عمومی سازمان ملل، پیشنهاد کرد نخستین سال هزاره سوم میلادی یعنی سال 2001 از سوی این سازمان به عنوان سال جهانی گفتوگوی تمدنها اعلام شود. این پیشنهاد در چهارم نوامبر 1998 در قالب قطعنامه شماره 53/22 به اتفاق آرا به تصویب مجمع عمومی رسید و شأن و رسمیت بینالمللی به خود گرفت.